محمود درويش، يکي از نامآورترين شاعران عرب و زندگي پرفراز و نشيبش
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۲۲۶۱۰
خبرگزاري آريا - محمود درويش ، يکي از نامآورترين شاعران عرب که به عنوان «شاعر ملي» فلسطينيان شهرت دارد، در اشعار غنايي خود به مقولههاي مقاومت، عشق، زندگي و مرگ ميپرداخت.
محمود درويش
محمود درويش، يکي از نامآورترين شاعران عرب که به عنوان شاعر ملي فلسطينيان شهرت دارد، در اشعار غنايي خود به مقولههاي مقاومت، عشق، زندگي و مرگ ميپرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«... و نگاه مي کردم که چطور
زندگي از من رخت ميبندد
و به ديگران داده ميشود...»
اين چند بيت، مصراعهايي از يکي از آخرين شعرهاي محمود درويش، شاعر پرآوازهي عرب است که روز 9 اوت سال 2008 در بيمارستاني در ايالت تگزاس آمريکا، رختبربستن زندگياش را به نظاره نشست. هنگام مرگ، از اين زندگي، 67 سال ميگذشت؛ زندگياي که از همان ابتدا با شور و شوق عشق به ميهن، مبارزه عليه بيعدالتي و تبليغ صلح و دوستي آغاز شد.
اولين باري که محمود درويش در شهر حيفا به زندان افتاد، 14 سال بيشتر نداشت. او با خشونت و اعمال زور، سالها پيش از آن آشنا شده بود؛ هنگامي که پا به آستانهي 6 سالگي ميگذاشت و تازه اجازه يافته بود، به تنهايي به کشف زندگي برود.
در ميانهي يکي از اين گشتوگذارهاي روزانه در دهکدهي محل تولد خود، بروه، ناگهان با هجوم سربازان رژيم صهيونيستي روبرو شد که با خشونتي کور هرچه سر راه خود ميديدند، ويران ميکردند و به آتش ميکشيدند. پدرو مادر محمود، ولي بهموقع اين بچهي شرور را يافتند، مثل بقچهاي زير بغل زدند و راهي لبنان شدند.
تأثير اين رويدادهاي تلخ بر زندگي و راه آيندهي درويش، تعيينکننده بود. سفرش به مسکو در سال 1970 براي ادامهي تحصيل، آخرين ترديدهاي او را براي پيوستن به سازمان آزادي بخش فلسطين از ميان برداشت. در آن هنگام، اتحاد جماهير شوروي از اين سازمان، به رهبري ياسر عرفات، حمايت تام و تمام ميکرد.
محمود درويش، پس از چندي به عضويت اين سازمان در آمد و تا سال 1993 در كميتهي اجرايي آن فعاليت داشت.
گنجشكهاي بيبال
در همين سالها بود که نخستين مجموعهي شعرش را با عنوان گنجشكهاي بيبال منتشر ساخت. اين مجموعه که در آن با خشمي شاعرانه، ستمي که در حق خلق فلسطين روا ميشد، به تصوير درآمدهبود، پا گذاشتن شاعري پرمايه به جهان شعر عرب را نويد ميداد. درويش با مجموعهي دوم خود با عنوان برگهاي زيتون، جاي خود را در شعر فلسطين و جهان عرب باز كرد. انتشار شعر شناسنامه، نام او را به عنوان نمايندهي برجستهي شعر مقاومت فلسطين بر سر زبانها انداخت.
در اين شعر، درويش با لحني چالشجويانه به يک افسر رژيم صهيونيستي ميگويد: «ثبت کن، من عربم/ و شمارهي شناسنامهام، پنجاه هزار». نشر آثار ديگري با عنوانهاي اعتراض و مادر او را بارها روانهي زندان کرد. در شعر مادر، يک زنداني فلسطيني که نگران نان و قهوه مادرش است، با او درد دل ميکند.
اين شعر، قلب و روح مردم فلسطين را، يکشبه تسخير کرد و جايگاه درويش را به مثابه شاعري که درد و رنج خلق فلسطين را به گوش جهانيان ميرساند، براي هميشه ثبت نمود. درويش خود در بارهي شعر مادر ميگويد: «اين شعر، مجموعه درددلهاي شاعري است با مادرش، ولي تبديل ميشود به يک ترانهي ملي.
هميشه همين طور بوده، من چيزي جز حديث نفس نميگويم، ولي اين حديث نفس از دل يک حافظه گروهي بر ميخيزد.»
عشق بد اقبال
محمود درويش تنها در بارهي مقاومت و عشق به مام وطن، شعر نسروده است؛ کودکي، زندگي،عشق زميني و مرگ هم از مقولههايي هستند که در اشعار حماسي ـ غنايي اين شاعر نامي جاي ويژهاي دارند. نگاه درويش به اين مفاهيم که به تصاويري استعارهاي تبديل ميشوند، همواره يک سان نيست.
گاه او عشق را ميستايد و گاه از آن دوري ميجويد يا آن را پرخاشگرانه به شکنجهگر تشبيه ميکند، مثلاً در شعر عشق بد اقبال: «... و اي عشق، اي که عشقش مي نامند/ تو کيستي که هوا را شکنجه ميکني/ و زني را در سي سالگيش به جنون ميکشاني/ و مرا پاسدار مرمري ميسازي که آسمان از گامهايش جاري است؟/ ... عاشقي بد اقبالم/ بخواب تا رويايت را ادامه دهم/ بخواب تا فراموشت کنم/ بخواب تا جايگاهم را در ابتداي گندم، در سرآغاز کشتزار و آغاز زمين از ياد ببرم/...»
سالهاي تبعيد
دورهي 6 سالهي تبعيد درويش (1991 ـ 1996) در پاريس، برههاي است که او بيش از پيش، به فعاليتهاي بينالمللي و نشر ادبيات عرب در کشورهاي غربي دست مييازد.
او که رئيس اتحاديهي نويسندگان فلسطيني است، از جمله، به انتشار يكي از مهمترين فصلنامههاي ادبي و مدرن جهان عرب، به نام «الكرمل» همت ميگمارد و همراه با ژاك دريدا و پيير بورديو، پارلمان بينالمللي نويسندگان را تاسيس ميکند.
درويش در سال 1996، پس از آنکه يک بار اجازه يافت براي ديدار با مادر خود به فلسطين سفر کند، حق اقامت دائم در آنجا را نيز از سوي رژيم صهيونيست کسب کرد. شايد بيماري قلبي درويش که از سال 1984 او را عذاب ميداد، در تغيير سياست رژيم صهيونيست نسبت به وي، بيتأثير نبوده باشد. پزشکان، قلب او را دوبار در سالهاي 1984 و 1998، جراحي کردند.
او خود در اين رابطه ميگويد: «در اولين عمل، قلبم براي دو دقيقه ايستاد، به من شوک الکتريکي دادند. ولي قبل از آن، خودم را ديدم که بالاي ابرهاي سپيد در پرواز هستم و تمام کودکي خود را بهخاطر آوردم و تسليم مرگ شدم. تنها زماني درد را حس کردم که به زندگي برگشتم.»
فکر مرگ در زندگي
در بازگشت به زندگي، ولي درويش فکر مرگ را کنار نگذاشت. اين مقوله، همواره در شعرهاي غنايياي که در آخرين دورهي کار شاعرانهاش سرود، تکرار ميشود.
درويش با مرگ، با منطقي زميني و خونسردانه برخورد ميکند: «اگر کسي به من ميگفت:/ تا عصر خواهيد مُرد/ تا آن موقع چه کار خواهيد کرد؟/ نگاهي به ساعت مچيام ميانداختم/ يک ليوان آبميوه ميخوردم/ يک گاز به سيب ميزدم/ مدتي طولاني خيره ميشدم به مورچهاي که غذايش را پيدا کرده/ بعد به ساعتم نگاه ميکردم/ آنقدر وقت داشتم که ريشم را بتراشم/ و بپرم توي حمام و از ذهنم بگذرد:/ «بايد خودم را براي نوشتن آراسته کنم/ پس بهتر است لباس آبيام را بپوشم«/ تا ظهر مينشستم پشت ميزتحريرم/ اما خبري از جاري شدن کلمات رنگارنگ نميشد/ سفيد،سفيد،سفيد.../» نزديک ظهر «... آخرين ناهارم را تهيه ميديدم/بعد چرتي ميزدم/ اما خروپفم بيدارم ميکرد.../ به ساعتم نگاه ميکردم/ وقت براي مطالعه بود/ فصلي از کمدي الهي دانته را ميخواندم...
... و نگاه مي کردم که چطور
زندگي از من رخت ميبندد
و به ديگران داده ميشود...»
برترين ها
اخبار مرتبط :
زندگي پرماجراي فريدريش ويلهلم نيچه / فيلسوف و شاعر بزرگ آلماني
گذري بر زندگي تي اس اليوت شاعر،منتقد و نمايش نامه نويس آمريکايي
نگاهي به زندگي وايلد شاعر، داستانپرداز و نمايشنامهنويس ايرلندي
خواستگاري شاعر عرب از دختر ترامپ با يک شرط عجيب! +عکس
گرترود استاين نويسنده و شاعر بزرگ آمريکايي چگونه زندگي کرد؟
لباس هاي زنانه و مردانه ترک اصل | ويژه نوروز 96
اگر مي خواهيد در ميهماني هاي نوروز متفاوت باشيد| نوروز 96
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۲۲۶۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اقدام عجیب درویش برای تمدید قرارداد پرسپولیسیها
آفتابنیوز :
قرارداد حدود ۱۱ بازیکن پرسپولیس در پایان فصل به پایان خواهد رسید و این موضوع نگرانی هواداران این تیم را برای تمدید قرارداد این بازیکنان فراهم کرده است. در پی انتشار اخباری در این خصوص، مدیرعامل پرسپولیس در مصاحبهای اعلام کرد مذاکره برای تمدید قرارداد با برخی از بازیکنانی که قراردادشان در پایان فصل تمام میشود این هفته آغاز خواهد شد.
در این بین، اما موضوع عجیبی وجود دارد و آن اینکه رضا درویش با نظر چه کسی روند مذاکره برای تمدید قراردادها را انجام میدهد؟ وقتی هنوز تکلیف سرمربی فصل بعد مشخص نیست چرا و با چه ادلهای با بازیکنان برای تمدید قرارداد مذاکره میشود؟ چه کسی تصمیم میگیرد که قرارداد کدام بازیکن تمدید شود یا به کدام بازیکن براب فصل بعد نیاز نیست؟ اگر ملاک مذاکرات برای تمدید قرارداد، نظر اوسمار ویرا باشد که قرارداد فعلی او تا پایان فصل با پرسپولیس اعتبار دارد و هنوز مشخص نیست او فصل آینده روی نیمکت پرسپولیس بنشیند. اگر قرارداد بازیکنی تمدید شد و مربی احتمالی فصل آینده (کسی به جز اوسمار ویرا) اعلام کرد بازیکنان تمدید شده را نمیخواهد تکلیف چیست؟
به نظر میرسد این اقدام رضا درویش (مذاکره برای تمدید قرارداد با چند بازیکن) اگر صحت داشته باشد و صوری نباشد برای کم کردن فشار فضای هواداری خواهد بود و گرنه هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد در شرایطی که هنوز تکلیف سرمربی فصل بعد مشخص نیست، قرارداد بازیکنی تمدید شود! البته در این بین یک احتمال هم وجود دارد و آن اینکه مسئولان فعلی پرسپولیس برای سپردن نیمکت تیم خود به ویرا برای فصل آینده به قطعیت رسیدهاند، اما آن را بنا به دلایلی رسانهای نمیکنند!
منبع: خبر ورزشی